hana123654

معرفی کتاب آخرین نشان مردی

1401/5/3 11:10
نویسنده : hana
357 بازدید
اشتراک گذاری

درباره ی کتاب آخرین نشان مردی :

این کتاب مخصوص کسانی هست که دوران دانشجویی را گذراندند که یادآور خاطرات آنها می شود و همچنین مخصوص کسانی که هیچ ذهنیتی از دوران دانشجویی ندارند ، می تواند جذاب باشد.

آخرین نشان مردی ، واقعیت ها و اتفاقات طنز آمیز دوران دانشجویی است که توسط نویسنده موفق ، مهرداد صدقی نوشته شده است. داستان این کتاب از زبان شخصیت اصلی ؛ حامد ، دانشجویی که در حال انجام پایان نامه ی خود بود ، نقل می شود که در عین انجام دادن این پایان نامه ، اتفاقات و گفتگو های جالبی برای حامد اتفاق می افتد و زندگی آن را تحت تاثیر قرار می دهد و داستان را به طنز تبدیل می کند.

این کتاب پر از داستان های طنزی است که با شخصیت های اصلی و اتفاق های طنز آمیز خلق شده است.

بخشی از کتاب :

سلام مخصوص

همه چیز از همان ماجرای چند روز پیش شروع شد. دختر خانمی که ما اصلا نجاتش ندادیم، اما دوست داشت ما را قهرمان بداند، اسمش آتنا بود و از مامان شماره گرفته بود. دو روز پیش ، مادرِ آتنا تماس گرفت و از مامان تشکر کرد. مامان هم مدام لا به لای حرف هایش چشمکی به من می زد و می گفت : راستش، ما که کاری نکردیم. همه ش کار حامد جان بود که اتفاقا الان داره پایان نامه ش رو می نویسه. مامان گوشی را قطع کرد ، لبخندی زد و گفت: حامد، باور کن ازت خیلی خوشش اومده . 

من که در این شرایط ، بدون هیچ گونه انحرافی ، بیشتر می پسندم استاد راهنما ها و داور ها از من خوششان بیاید تا بدون ایراد گرفتن ها اجازه بدهند دفاع کنم ، ترجیح می دهم چیزی نگویم. بابا که به خانه می آید ، مامان موضوع را مثل پایان نامه هایی که عملا به اندازه ی چهار صفحه بیشتر دیتا ندارند ، اما نویسنده به اندازه ی دویست صفحه آن را کش داده ، با آب و تاب ، تعریف می کند. کل مکالمه ی مامان با مادرِ آتنا ده دقیقه بود ، اما الان یک ساعت و نیم است که دارد همان مکالمه را با جزئیاتی تازه برای بابا تعریف می کند. 

سعی می کنم توجه نکنم ، اما از همان لحظه بابا و مامان به طور مستقیم و غیر مستقیم می خواهند به من پیام بدهند ، مثلا بابا موقع نماز بعضی جاهای قنوت را عمدا با صدای بلند می خواند گوید : ربنا آتنا فی الدنیا حسنه...

مامان هم از هر فرصتی برای باز شدن بحث در این زمینه استفاده می کند، اما چون الان شرایط ازدواج را ندارم ، کاملا مخالفت می کنم. چون زورشان به من نمی رسد ، از دایی می خواهند با من حرف بزند. دایی، از همه جا بی خبر ، به من توصیه می کند که باید هر چه زودتر ازدواج کنم یا روزی حداقل دو ساعت ورزش کنم و...

فهرست کتاب :


آخرین نشان مردی
موضوع پایان نامه
خشکسالی و دروغ
قهر دوستانه
سفر مثلا یهویی
رفتار پرخطر
روز جهانی محبت به همسر
چای مخصوص
تک رأی
سرقت ادبی مسلحانه
مورد جیم
سلام مخصوص
شله زرد
کابوس
بخاری برقی و جایزه خارزمی
فضای مزاجی
اسلیپینگ کمدی
نه خوب شد !
لوس بدبخت
کت شلوار و باقی قضایا
دالبی
چای مخصوص
جلسه دفاع از پایان نامه
زندگی جدید
غذای سلف
لباس مارک
هم تیمی
فوبیا
من هیچ ، من نگاه!
فوبیا
نوبت عاشقی
حس ششم
نگرانی با مورد
یلدا
امتحان
گزینه ی قدم زدن
کافه
آخرین نشان مردی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به hana123654 می باشد