معرفی کتاب موسیقی شب

درباره ی کتاب موسیقی شب :

موسیقی شب رمانی جذاب از جوجو مویز، رمان نویس معروف این روز های دنیای داستان است.

این رمان راوی ماجراهای خانه ای است که درون آن، عواطفی چون عشق و انتقام پاگرفته و رشد می کند.

رمان موسیقی شب به شخصیت اصلی آن یعنی ایزابل بر می گردد. این رمان از یک سو به زندگی ایزابل می پردازد و از سوی دیگر راوی قصه ی پیرمردی از خویشاوندان دور ایزابل است.

مت کارتی و همسرش لارا همسایه ی این پیرمرد هستند.مدت ها از او مراقبت می کردند و برای آن غذا درست می کردند، خانه اش را تمیز می کردند و لباس های آن را می شستند.

این زوج این کارها را برای اینکه او قبل از مرگش خانه خود را به آنها بدهد انجام می دهند؛ چون فکر می کنند که او هیچ خویشاوندی ندارد اما خانه قرار است به ایزابل برسد.

ایزابل به تازگی همسرش را از دست داده و دو فرزند به اسم کیتی و تیِری دارد.او با مشکلات مالی فراوانی دسته و پنجه نرم می کند. او به این خانه می آید و زندگی جدیدش را شروع

می کند.

اما مت به هیچ عنوان نمی خواهد از رویای خودش بگذرد و برای رسیدن به هدف خود نقشه می کشد که سرنوشت شخصیت های داستان را عوض می کند.

بخشی از کتاب :

ایزابل از شدت سرما در حال منجمد شدن بود. هیچگاه هوایی این چنین سرد را تجربه نکرده بود. با وجود آنکه لباس خواب گرمی به تن داشت، اما باز سرما، تا عمق استخوان هایش نفوذ می کرد و لرزه بر اندامش می انداخت. در حالی که در تاریکی شب می لرزید، از جا بلند شد. لباس هایی را که در روز به تن داشت، روی لباس خوابش پوشید، بعد پالتوی پشمی اش را روی تخت انداخت. او نمی توانست لباس های گرم بچه ها را پیدا کند، به همین خاطر یک ملحفه ی نخی روی خودش کشید و سه نفر،کیپ هم روی تخت خوابیدند. خستگی ناشی از جا به جایی اسباب و وسایل، دیگر توانی برای او باقی نگذاشته بود که بتواند بخاری اتاق خواب اصلی را روشن کند. ساعت از ده گذشته بود که به طبقه ی بالا رفتند. کمد ها پر از ملحفه های مرطوب بودند  صدای آزاردهنده ی چکه کردن آب از سقف پاگرد هم، لحظه ای قطع نمی شد.

بالاخره با هر چیزی که گرمشان می کرد، خودشان را پوشاندند. ایزابل به صورت فرزندانش که کنار او خوابیده بودند خیره شد. احساس کرد الان زمانی است که آنها بیشتر از هروقت دیگری به حمایت های مادرانه ی او نیاز دارند، که البته او هم در این زمینه، کفایت و قابلیت لازم را نداشت. با خود اندیشید:خدایا، من چی کار کردم؟

صدای جیر جیر و تق و توق پنجره های شکسته، سکوت شب را می شکست و...

درباره ی نویسنده :

جوجو مویز (به انگلیسی: Jojo Moyes) (متولد ۴ اوت سال ۱۹۶۹ در لندن، انگلستان) روزنامه‌نگاری انگلیسی است که از سال ۲۰۰۲ به نوشتن رمان‌های عاشقانه مشغول است. او یکی از تنها چند نویسنده‌ای است که دو بار برنده جایزه سال رمان عاشقانه (Romantic Novel of the Year Award) توسط انجمن نویسندگان رمان‌های عاشقانه (Romantic Novelists' Association) گردیده و آثارش به ۱۱ زبان مختلف دنیا ترجمه شده‌اند.